

*
*
دانیل گلمن معتقد است، هوش عاطفی بالا تبیین میکند که چرا افرادی با ضریب هوشیِ (به انگلیسی: Intelligence quotient | IQ) متوسط، موفق تر از کسانی هستند که نمرههای بالاتری از "IQ" دارند. ضریب هوشی نمیتواند بخوبی از عهدهٔ توضیحِ سرنوشت متفاوتِ افرادی بر آید که فرصتها، شرایط تحصیلی و چشم اندازهای مشابهی دارند.
در دهه ۱۹۴۰ وقتی نود و پنج دانشجوی دانشگاه هاروارد را، یعنی دورانی که دانشجویان دانشگاههای شرق آمریکا را افرادی با هوش بهرهای متنوع تر از امروز تشکیل میدادند؛ تا سنین میانسالی مورد بررسی قرار دادند، چنین دیدند که افرادی که بالاترین نمرههای تحصیلی را داشتند از نظر میزان حقوق دریافتی، بهرهوری و موفقیت شغلی از همدورهایهای ضعیفتر خود موفق تر نبودند. آنان حتی از نظر میزان رضایت از زندگی شخصی یا رضایت از روابط دوستانه، خانوادگی و عشقی نیز وضعیتی برتر نداشتند
با ظهور عصر اطلاعات و ارتقای ارزشمندی ارتباطات انسانی و هم چنین بروز موقعیتهای استراتژیک سازمانی، نظریه هوش عاطفی رشد چشم گیری یافته و از مباحث پرطرفدار سازمانی شدهاست. هوش هیجانی، از آخرین مباحث متخصصین در خصوص درک تمایز بین منطق و هیجان بوده و برخلاف مباحث اولیه در این جا، فکر و هیجان به عنوان موضوعاتی برای سازگاری و هوشمندی تلقی شده است. به علاوه، شبیه سایر مباحث مطرح درخصوص ماهیت انسان، هوش هیجانی نیز دستخوش دو نوع بحث و گفتگوی علمی و عوام پسند گردیدهاست.
اصطلاح هوش عاطفی برای اولین بار در دهه ۱۹۹۰ توسط دو روانشناس به نامهای جان مایر و پیتر سالووی مطرح شد. آنان اظهار داشتند، کسانی که از هوش هیجانی برخوردارند، میتوانند عواطف خود و دیگران را کنترل کرده، بین پیامدهای مثبت و منفی عواطف تمایز گذارند و از اطلاعات عاطفی برای راهنمایی فرایند اندیشه و اقدامات شخصی استفاده کنند. دانیل گلمن صاحب نظر علوم رفتاری و نویسنده کتاب «کار کردن به وسیله هوش هیجانی» اولین کسی بود که این مفهوم را وارد عرصه سازمان نمود. گلمن هوش هیجانی را استعداد، مهارت و یا قابلیتی دانست که عمیقاً تمامی تواناییهای فردی را در دایرهٔ خود دارد. در مدل گُلمن به طور خلاصه پنج حوزهٔ اساسی هوش هیجانی مورد بررسی قرار گرفته است:
شناخت هیجانها و احساسات خود، خودآگاهی
مدیریت هیجانها و احساسات خود، خودمدیریتی
خودانگیزشی
تشخیص و درک هیجانها و احساسات دیگران، دیگرآگاهی
مدیریت رابطه با دیگران، دیگر مدیریتی
مدل گُلمن که امروزه به طور وسیعی به رسمیت شناخته شده است، این مدل میگوید، به این معنا نیست که وقتی فردی، دارای هوش عقلی یا ضریب هوشی(IQ) بالایی است، لزوماً دارای هوش هیجانی بالا نیز هست. هوشمند بودن یک امتیاز است که البته تضمینی برای موفقیت در زندگی و روابطِ بین فردی و اجتماعی نخواهد بود
هوش هیجانی (عاطفی) یا هوش اجتماعی شامل 4 مهارت است:
-خود ( Self )
-دیگران (Others )
-آگاهی (Awareness )
-اقدام ( Action)
که با ترکیب این ها, مؤلفه های بنیادی هوش هیجانی (عاطفی) به دست می آید .
1-خودآگاهی ( شامل: خود ارزیابی، اعتماد به نفس )
2- خودگردانی ( شامل: خویشتن داری و قابل اعتماد بودن، وجدان سازگاری، انگیزه پیشرفت و ابتکار )
3- آگاهی اجتماعی ( شامل: همدلی، آگاهی سازمانی و انگیزه خدمت )
4- مهارت های اجتماعی (شامل: توان تاثیرگذاری، رهبری، مدیریت تعارض ایجاد رابطه و کار گروهی )
برای دانلود کتاب هوش هیجانی به ادامه مطلب مراجعه نمایید